روشهای انجام پروژه
آخرین بروزرسانی: 9 مرداد 1403
مقدمه
پروژههای عمرانی ستون فقرات دنیای مدرن ما را تشکیل میدهند و زیرساختهای فیزیکی را شکل میدهند که از جوامع، اقتصادها و زندگی روزمره ما پشتیبانی میکند. این پروژهها طیف متنوعی از تلاشهای ضروری را شامل میشود، از جادهها و پلها گرفته تا سدها، سیستمهای تأمین آب و ساختمانهای عمومی. رشته مهندسی عمران نقشی محوری در ایدهپردازی، طراحی و اجرای این پروژهها ایفا میکند و تضمین میکند که آنها در آزمون زمان مقاومت کرده و در خدمت نیازهای جامعه هستند. این پروژهها فراتر از بتن و فولاد هستند. آنها شریانهایی هستند که شهرها و مناطق ما را زنده و پر رونق نگه میدارند، همچنین مقصود از روش انجام پروژه نحوهٔ ترکیب و سازماندهی خدمات، طراحی، تدارک کالا مواد مصالح و تجهیزات ساخت ساختمان و نصب تجهیزات بهرهبرداری، نگهداری و برچیدن تأسیسات (تسهیلات) پروژه است. بر مبنای این، تعریف سه گروه عمده روش انجام برای تحقق اهداف پیشگفته در این راهنما معرفی شده است که در ادامه به آن میپردازیم.
1. پروژه عمرانی چیست؟
پروژههای عمرانی دربرگیرنده دسته وسیعی از شرکتهای ساختمانی و مهندسی هستند که بر طراحی، ساخت و نگهداری زیرساختهای ضروری متمرکز هستند. این پروژهها شامل توسعه جادهها، پلها، فرودگاهها، سدها، سیستمهای فاضلاب، تأسیسات تصفیه آب و ساختمانهای عمومی و غیره است. هدف اولیه پروژههای عمرانی ایجاد، بهبود یا حفظ ساختارها و سیستمهای فیزیکی است که از جامعه مدرن حمایت میکند.
مهندسان عمران و متخصصان در این زمینه نقش مهمی در تضمین ایمنی، عملکرد و پایداری این داراییهای حیاتی دارند. از شبکههای حملونقل گرفته تا منابع آب، پروژههای عمرانی بلوکهای سازنده مناظر شهری و روستایی ما هستند که باعث پیشرفت و کیفیت زندگی میشوند.
1.1. فازهای مختلف یک پروژه عمرانی
- فاز صفر یا طرح توجیهی: در این مرحله که اولین گام در شروع یک پروژه عمرانی است، ابتدا نیاز شناسایی میشود و باتوجهبه آن نیاز، هدف مشخص میشود. پس از مشخصشدن هدف باید امکانسنجی پروژه انجام شود که اصلاً باتوجهبه منابع و محدودیتها این پروژه قابلاجرا هست یا نه؟ مطالعات توجیهی فنی، اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی نیز در این مرحله انجام میشوند.
- فاز یک یا طراحی اولیه: حال که هدف مشخص شده و انجام پروژه توجیه شده است، نوبت به انتخاب مشاوران و انجام بررسیهای فنی میشود. در این مرحله، مطالعات ژئوتکنیکی و توپوگرافی انجام میشود و بر اساس این مطالعات، نقشههای مقدماتی تهیه میگردد.
- فاز دو یا طراحی تفصیلی: در مرحله بعد، باید نقشهها و اسناد مناقصه، تهیه شود تا برای اجرای پروژه، پیمانکار مناسب و دستگاه نظارتی مشخص شود.
- فاز سه یا اجرای پیمان: در این فاز، انجام پروژه کلید میخورد و عملیات ساخت آغاز میشود.
- فاز چهار یا بهرهبرداری: این مرحله، آخرین مرحله از یک پروژه عمرانی است. در این مرحله پروژه به طور کامل اجرا شده و عملیات اجرایی متوقف میشود. پروژه تحویل داده شده و بهرهبرداری از آن آغاز میشود.
2. مراحل مختلف پروژههای عمرانی
پروژههای عمرانی معمولاً چندین مرحله متمایز از برنامهریزی اولیه تا تکمیل و نگهداری را پشت سر میگذارند. هر مرحله نقش مهمی در تضمین موفقیت و پایداری پروژه دارد. در ادامه مراحل کلیدی یک پروژه عمرانی آورده شده است:
امکانسنجی و برنامهریزی: این مرحله اولیه شامل مفهوم پروژه و مطالعات امکانسنجی است. مهندسان و برنامهریزان با درنظرگرفتن عواملی مانند بودجه، منابع، اثرات زیستمحیطی و مقررات محلی، قابلیت اجرای پروژه را ارزیابی میکنند. یک طرح پروژه تهیه میشود که اهداف، محدوده و هزینههای برآورد شده را مشخص میکند.
طراحی: در این مرحله از پروژههای عمرانی طرحهای مهندسی و معماری دقیق ایجاد میشود. این شامل تهیه نقشهها، مشخصات و نقشههای فنی است که ساختوساز را هدایت میکند. متخصصان طراحی روی جنبههای ساختاری، الکتریکی و مکانیکی کار میکنند تا از عملکرد، ایمنی و رعایت مقررات اطمینان حاصل کنند.
مجوزها و تأییدیهها: پروژههای عمرانی باید با مقررات متعددی مطابقت داشته باشند و از مراجع ذیربط مجوز و تأییدیه بگیرند. این فرایند ممکن است شامل ارزیابی اثرات زیستمحیطی، مجوزهای منطقهبندی و جلسات عمومی باشد.
مناقصه و تدارکات: از پیمانکاران دعوت میشود تا برای پروژه بر اساس مشخصات طراحی پیشنهاد دهند. مشتری یا مالک پروژه پیشنهادها را بررسی میکند و پیمانکار را انتخاب میکند و در مورد شرایط و قراردادها مذاکره میکند.
ساختوساز: مرحله ساختوساز واقعی در پروژههای عمرانی شامل آمادهسازی محل، کار فونداسیون و سازههای ساختمانی مطابق با طراحی است. نیروی کار ماهر، ماشینآلات و مواد وارد اجرا میشوند و پروژه شروع به شکلگیری میکند.
کنترل و تضمین کیفیت: در طول ساختوساز، اقدامات کنترل کیفیت برای اطمینان از اینکه پروژه با مشخصات طراحی مطابقت دارد و با استانداردهای ایمنی و نظارتی مطابقت دارد، وجود دارد.
تست و راهاندازی: سیستمها و قطعات برای اطمینان از عملکرد صحیح و ایمن آزمایش میشوند. این مرحله بهویژه برای پروژههای زیربنایی مانند تصفیهخانههای آب یا شبکههای برق بسیار مهم است.
تکمیل و تحویل: در این مرحله از پروژههای عمرانی پس از تست و بازرسی موفقیتآمیز، پروژه به طور رسمی تکمیل و به کارفرما یا مرجع مربوطه تحویل داده میشود.
بهرهبرداری و نگهداری: پس از واگذاری، پروژه وارد فاز عملیاتی خود میشود، جایی که به هدف موردنظر خود عمل میکند. نگهداری و نظارت منظم برای حفظ زیرساخت در شرایط خوب و اطمینان از طول عمر آن ضروری است.
نظارت و ارزیابی: نظارت و ارزیابی طولانیمدت به شناسایی مسائل، پیگیری عملکرد و اجرای تنظیمات لازم برای حفظ کارایی و ایمنی پروژه کمک میکند.
این مراحل بههمپیوسته هستند و نیاز به مدیریت پروژه مؤثر و همکاری بین ذینفعان مختلف برای اطمینان از اجرای موفقیتآمیز پروژههای عمرانی دارند.
3. ارکان اصلی در پروژه های عمرانی
کارفرما: کارفرما پروژه را آغاز و سرمایهگذاری میکند. آنها اهداف پروژه را تعیین، منابع مالی را فراهم میکنند و تصمیمات حیاتی را در طول چرخه عمر پروژه میگیرند. رضایت مشتری در درجه اول اهمیت قرار دارد.
مدیر پروژه: مدیر پروژه مسئول برنامهریزی کلی، اجرا و تحویل پروژه است. آنها همه جنبهها را هماهنگ میکنند، منابع را مدیریت میکنند و اطمینان میدهند که پروژه طبق برنامه و در حد بودجه باقی میماند.
معماران و طراحان: معماران و طراحان از افراد اصلی پروژههای عمرانی هستند. معماران و طراحان چشمانداز و طرحهای دقیق پروژه را ایجاد میکنند. آنها زیباییشناسی، عملکرد، ایمنی و پایداری را در نظر میگیرند و اطمینان حاصل میکنند که پروژه اهداف طراحی خود را برآورده میکند.
مهندسین عمران: مهندسین عمران بر جنبههای ساختاری و فنی پروژه تمرکز میکنند. آنها پایهها، زیرساختها و سیستمهای تأسیساتی را طراحی میکنند و بر روند ساختوساز نظارت میکنند تا از انطباق با مشخصات طراحی اطمینان حاصل کنند.
پیمانکاران و پیمانکاران فرعی: پیمانکاران کار ساختوساز فیزیکی را انجام میدهند. پیمانکاران فرعی، متخصص در مشاغل خاص مانند لولهکشی یا کارهای برقی، اغلب برای تکمیل وظایف تخصصی استخدام میشوند. آنها نیروی کار، مواد و تجهیزات لازم برای اجرای پروژه را مدیریت میکنند.
مقامات نظارتی: نهادها و آژانسهای نظارتی قوانین محلی ساختمان، مقررات ایمنی و استانداردهای زیستمحیطی را اجرا میکنند. آنها مجوزها را اعطا و بازرسی را انجام میدهند تا اطمینان حاصل کنند که پروژه به الزامات قانونی پایبند است.
برنامهریزان پروژه: این متخصصان در پروژههای عمرانی از نرمافزار مدیریت پروژه برای ایجاد جدول زمانی و زمانبندی پروژه استفاده میکنند. آنها پیشرفت پروژه، مدیریت منابع و تا خیرهای احتمالی را شناسایی میکنند.
تیمهای کنترل و تضمین کیفیت: این افراد بر کیفیت و ایمنی پروژه نظارت میکنند. آنها بازرسی، آزمایش و ممیزی را انجام میدهند تا اطمینان حاصل کنند که کار با استانداردهای مشخص و الزامات قانونی مطابقت دارد.
مشاوران محیطزیست: برای پروژههایی با ملاحظات زیستمحیطی، این کارشناسان اثرات زیستمحیطی را ارزیابی و کاهش میدهند. آنها ممکن است شیوههای دوستدار محیطزیست را توصیه کنند و بهمرور مقررات زیستمحیطی کمک کنند.
نقشهبرداران و مهندسان ژئوتکنیک: نقشهبرداران اندازهگیریها و نقشهبرداری دقیق از محل پروژه را ارائه میدهند، درحالیکه مهندسان ژئوتکنیک شرایط خاک را ارزیابی کرده و در مورد طراحی فونداسیون مشاوره میدهند.
متخصصان جامعه و روابطعمومی: برای پروژههای بزرگتر، این متخصصان ارتباط با جامعه، ذینفعان و مردم را مدیریت کرده و به نگرانیها رسیدگی میکنند
پروژههای عمرانی موفق به همکاری و تخصص این افراد و نقشهای مربوط به آنها متکی است. ارتباط مؤثر، هماهنگی و تعهد مشترک به اهداف پروژه برای اجرای روان و موفقیت نهایی پروژه ضروری است.
4. انواع قراردادهای پروژه های عمرانی
قرارداد عمرانی امانی یا تک عاملی: این نوع قرارداد برای پروژههای کوچک اجرا میشود. در این نوع قرارداد، تمام خدمات مربوط به پروژه داخل سازمان یا شرکت انجام میشود. بهعبارتدیگر، کارفرما پروژه را بهتنهایی سرمایهگذاری و اجرا مینماید.
قرارداد دوعاملی یا طرح و ساخت: در قرارداد دوعاملی یا طرح و ساخت در پروژههای عمرانی، دو شخصیت اساسی، یعنی کارفرما و پیمانکار، در دوران انجام پروژه عمرانی نقش دارند. کارفرما بهعنوان سرمایهگذار و پیمانکار بهعنوان مسئول اجرا عمل میکنند. در این نوع قرارداد، دو مرحله اصلی وجود دارد. در مرحله اول یا فاز صفر، کارفرما مسئولیتهای خود را بر عهده میگیرد و مراحل مطالعات و تهیه طرح را انجام میدهد. اما مراحل بعدی، از تهیه طرح تا اجرا، به عهده پیمانکار است. این تقسیم کاری مشخص و تعیین شده، برای انجام پروژههای عمرانی با پیچیدگیهای مختلف بسیار مؤثر و عملی است.
قرارداد سه عاملی یا سنتی یا پیمانی: در قرارداد سه عاملی یا سنتی یا پیمانی، تعدادی از افراد و سازمانها در انجام پروژه عمرانی دخیل میشوند. این نوع قرارداد بهعنوان مرسومترین و رایجترین نوع در پروژههای عمرانی شناخته میشود و شامل سه رکن اصلی به شرح زیر است: کارفرما، مشاور، و پیمانکار.
معمولاً در این قرارداد، ابتدا کارفرما مشاور خود را انتخاب میکند. مشاور سپس با تهیه مدارک و مستندات لازم برای برگزاری مناقصه، فرایند انتخاب پیمانکار را آغاز میکند. پس از انتخاب پیمانکار مناسب و انجام مذاکرات لازم، قرارداد همکاری منعقد میشود.
در این نوع قرارداد، پیمانکار مسئول اجرای پروژه بهتناسب توافقنامه بین او و کارفرما میشود. این تقسیم کاری و توزیع مسئولیتها بین این سه رکن اصلی، به تنظیم و پیشروی پروژههای عمرانی کمک میکند و در انطباق با نیازها و پیچیدگیهای هر پروژه اجرا میشود.
5. روشهای انجام پروژه
بهطورکلی به 3 دسته تقسی میشود:
- روش متعارف (طراحی، مناقصه، ساخت)
- روش طرح و ساخت
- روش مدیریت ساخت
1.5. روش طراحی-مناقصه-ساخت (Design-Bid-Build) – (DBB)
روش طراحی – ساخت – مناقصه یا روش سنتی تحویل پروژه به نام روش سه عاملی متعارف نیز شناخته میشود، برای طرحهایی به کار میرود که جزئیات آن روشن و مشخص باشد و سه عامل، کارفرما، مشاور و پیمانکار در آن دخالت دارند.
در این روش ابتدا مشاور بر اساس خواستههای کارفرما طراحی را انجام داده و سپس از طریق مناقصه، پیمانکار یا پیمانکاران انتخاب میگردد و بهوسیله آنها و با نظارت مشاور، طرح طبق نقشه و مشخصات تهیه شده اجرا میشود.
در این روش مسئولیت و هماهنگی بین طراحی و ساخت و خسارتپذیری به عهده کارفرماست.
این روش زمان بیشتری را نیز طلب میکند؛ ولی اداره طرح آسان است.
رایجترین روش تحویل که شامل یک تیم طراحی و یک پیمانکار ساخت با قراردادهای مستقیم با کارفرما است، در این روش کارفرما پس از تعیین مشخصات موردنیاز (یا انجام طراحی مفهومی) که میبایست در طول اجرای پروژه ایجاد شود، یک شرکت طراحی مهندسی (یا مهندسین مشاور) را جهت انجام طراحی تفصیلی پروژه انتخاب مینماید تا این شرکت اقدام به طراحی پروژه کند.
سپس کارفرما با کمک شرکت طراح، اقدام به تهیه اسناد (شامل نقشههای طراحی) و برگزاری مناقصه برای انتخاب پیمانکار ساخت مینماید.
در مرحله آخر کار ساخت توسط شرکت پیمانکار انتخاب شده انجام میشود.
مزایا |
معایب |
پیمانکاران بر اساس مدارک کامل طراحی شده حداقل قیمت را لحاظ میکنند. |
روش تحویل نسبتاً طولانی، چرا که برای انجام مراحل شروع به ساخت، نیاز به اتمام کامل فاز طراحی است. |
نقشها و وظایف مهندسی و ساخت به طور واضح تعریف شده است و وظایف مشخص شده است و مدیریت قرارداد دارای پیچیدگی نیست. |
در پروژههای تخصصی کوچک کاربرد دارد. |
از شرکت طراح جهت نظارت فنی بر اجرای پروژه استفاده میشود. |
فرد خاصی مسئولیت کلی پروژه را به عهده ندارد و مسئولیت ناهماهنگیها بر عهده کارفرماست. |
نیاز به مدیریت قوی برای هماهنگی دارد. |
1.1.5. نکات تکمیلی روش متعارف (طراحی، مناقصه، ساخت)
روش متعارف روش جدیدی نیست؛ بلکه قرنها در سراسر جهان مورداستفاده بوده است و در قرنهای گذشته تنها روش در دسترس برای اجرای پروژهها بوده است. رد پای روش متعارف در بینالنهرین قدیم نیز دیده شده است، جایی که همورابی (1800 پیش از میلاد) مسئولیت کامل طراحی و اجرا را برعهده سازنده اصلی قرار داده است.
به این روش، روش سنتی یا سه عاملی نیز گفته میشود و عمومیترین روش اجرای پروژههای ساخت بهحساب میآید. در این روش کارفرما با قراردادهای جداگانه مشاور و پیمانکار را به خدمت میگیرد. بسیاری از کارفرمایان از این روش در پروژههایی که شروع ساخت آنها مستلزم پایان کار طراحی است استفاده مینمایند. در این روش کارفرما در رأس مثلث و مهندسین مشاور بهعنوان بازوی طراحی پروژه و پیمانکار بهعنوان بازوی اجرایی پروژه در قاعده مثلث عمل میکند.
ویژگی این روش ارتباط مجزای مشاور و پیمانکار است. در این روش عموماً دو طرف مشاور و پیمانکار ملزم به اعلام اشتباهات اتفاق افتاده بهصورت متقابل هستند و مسئولیت هماهنگی و ریسک عدم هماهنگی بین طراحی و ساخت و راهاندازی پروژه به عهده کارفرما است. توزیع ریسک در این روش عادلانه و با درنظرگرفتن مواردی چون قابلیت بیمهکردن و توانایی هریک از دو طرف کارفرما و پیمانکار در پیشگیری و کاهش ریسک است که بین آن دو تقسیم میشود.
- عوامل مؤثر در انتخاب و مبانی لازم برای اجرای پروژهها به روش متعارف:
– کنترل بیشتر رو کل پروژه
– پایبندی بیشتر به زمانبندی
– ادارهشدن آسانتر بهوسیله کارفرما
– هزینههای کلی کمتر
– حلکردن مشکلات بهصورت مستقیم در کار
– تعیین آسانتر دلایل تأخیر
سیستم سه عاملی روش غالب در سالهای پس از جنگ جهانی دوم در اغلب کشورهای درحالتوسعه بوده است. در این روش، خدمات ساخت و نصب کاملاً از خدمات مهندسی، مشاوره و طراحی جدا شده است و بنابراین شرکتها الزامی به جمعآوری، استخدام و هماهنگسازی مهندسین رشتههای مختلف ندارند. در این سیستم برای اجتناب از پیچیدهشدن درونسازمانی، با افزایش عوامل کار به سه و بیشتر، پیچیدگی کلی سیستم افزایشیافته، دانش فنی و تکنولوژیک بین عوامل مختلف تقسیم شده و درعینحال که سازمانهای موجود ساده هستند نیاز به مدیریتی پیچیده در ارتباطات بین سازمانی وجود دارد.
پیچیدگی روزافزون طرحها و پروژههای صنعتی و بسط دانش و تکنولوژی فرصتهای بیشماری برای اجرای پروژههای بزرگ فراهم نموده است و نیاز به سازمانهایی را ایجاد نموده که علاوه بر مجاورت با مرزهای علم و دانش فنی و تکنولوژیک، نیازها و مشکلات اجرایی طرحها را نیز شناخته و مبنایی برای اعتماد عمومی و مشارکت کل جامعه (خصوصی و عمومی) در تأمین مالی پروژهها برای جلوگیری از رکود در نرخ رشد اقتصادی باشد. این مسائل در کشورهای غربی منجر به شکلگیری سیستمهای مختلف شد.
همچنین به دلیل بزرگی کارفرما و تعدد و کوچک و کماثر بودن پیمانکاران و مشاوران این بازار با حداکثر رقابت مواجه است. تشدید رقابت معمولاً در مراحل بحرانی به کاهش الزامات اخلاقی بین سازمانها منجر میشود. در ابتدای شروع رشد، به دلائل کاملاً طبیعی نهادهایی که میتوانستند کلیه مراحل اجرای پروژه از مطالعات بنیادی تا بهرهبرداری را در زنجیره ارزشی محصول خود بگنجانند، اندک بود و دانش مدیریت نیز در حدی از توسعه خود نبوده که بتواند پیچیدگی متناظر را به طور مؤثری هدایت کند. بسیاری از شرکتهای تولیدی و پیمانکاری در ابتدای این دوره منشأ کارگاهی داشتند.
بهتدریج رشد اقتصادی که ملازم با پیشرفت فنی بود، پیچیدگی در پروژهها را هم به همراه داشت که به معنی نیاز به سازمانهایی برای هماهنگ نمودن مؤثر و کارای پیمانکاران کوچک و جز برخوردار بودند و در این خلأ تشکیلاتی، شرکتهایی تأسیس شدند که با عنوان پیمانکار عمومی و مادر از آنها یاد میگردد که در پروژههای سه عاملی فعالیت مینمایند.
در مجموع این روش در عمل موفقیتآمیز بوده است و از قدیمالایام مجریان طرحها بدینطریق عمل مینمودند. اما در سالهای اخیر، مدیریت پروژههای بزرگ از قبیل نیروگاهها، پالایشگاهها، فرودگاهها و…به دلیل پیشرفتهای تکنولوژیکی، از زمان شروع کار تا راهاندازی و سپس تحویل بسیار مشکل است و این روش باتوجهبه معایبی که ذکر خواهد شد، برای چنین پروژههایی جوابگو نیست.
- مزایای سیستم سه عاملی یا متعارف
از جمله مهمترین ویژگیهای قراردادهای متعارف عبارتاند از:
– این سیستم جاافتاده و روال کار بهخوبی شناخته شده است.
– کارفرمایان ایده خوبی از هزینه نهایی پروژه خواهند داشت.
– پیمانکار بیطرفانه و با برگزاری مناقصه انتخاب میشود.
– همه گروهها روی ترکیب جزئیات محصول نهایی پیش از آغاز عملیات ساخت توافق دارند.
– بهویژه کارفرما دید روشنی از محصول نهایی دارد.
– تعهدی مستند از طرف پیمانکار جهت انجام کار طبق زمان، هزینه و کیفیت از قبل پیشبینیشده وجود دارد.
˗ آگاهی از قیمت کل قبل از شروع ساخت پروژه.
˗ انتخاب بیطرفانه و رقابتی پیمانکار (گرفتن قیمت در یک شرایط رقابتی).
˗ داشتن رابطه خوب و حسنه بین کارفرما و طراح جهت نظارت بر کار پیمانکار.
˗ رویهها و روال کار در این سیستم بهخوبی شناخته و استاندارد شده است.
- معایب روش سه عاملی یا متعارف
از معایب این روش تفاوت در نوع نگرش طراح و مجری است مجری (پیمانکار) درگیر مسائل طراحی نمیباشد و از طرفی طراح (مشاور) نیز به مشکلات اجرا توجه نمیکند. عدم همسو نگری این دو عامل، تأمین اهداف پروژه و کارفرما را مورد تهدید قرار میدهد. از دیگر معایب این سیستم عبارت است از:
˗ طراح و پیمانکار و کارفرما معمولاً در مواضع مختلف قرار دارند که باعث روابط خصمانه میگردد.
˗ توالی فرایندها به دلیل عدم همپوشانی طراحی و ساخت باعث طولانیشدن زمان کلی پروژه میشود.
˗ عوامل درگیر در این سیستم باتوجهبه داشتن اهداف متفاوت رابطه حسنهای ندارند.
˗ به جهت اهداف متفاوت عوامل درگیر، ادعاها به حداکثر میرسد.
˗ اصلاح و بازنگری طراحی در حین اجرا بسیار زمان بر است.
˗ در این شیوه فرد خاصی مسئولیت کامل پروژه را به عهده ندارد.
˗ فشارهایی که بر روی پیمانکار در ارائه قیمت پیشنهادی وجود دارد باعث میشود که وی نیز فشارها را بهمنظور پایین آوردن قیمتها به پیمانکاران جزء منتقل کند که این امر باعث پایین آمدن کیفیت کار میشود.
2.5. روش دو عاملی (طرح و ساخت)
ضعفها و معایب روشهای امانی و سنتی، مجریان طرحهای عمرانی را بر آن داشته تا برای بهرهبرداری و اصلاح سیستمهای اجرای پروژه به دنبال راهحلی مناسب باشند. ازآنجاکه ساختار سازمانی هر پروژه متشکل از سه عنصر کارفرما، طراح و پیمانکار و سه اقدام اصلی تأمین مالی، طراحی و ساخت است، تغییر و اعمال اصلاحات در سازماندهی سه عنصر اصلی است (سیستم طرح و ساخت دوعاملی) و تغییر مسئولیتهای هر یک باعث بهوجودآمدن سیستمهای مختلف اجرا میشود.
بنابراین، تغییرات در نحوه بهکارگیری پیمانکار، چگونگی استفاده از خدمات طراحی و اعمال سیستم مدیریت از جمله اقداماتی بود
که برای ایجاد سیستمهای جدید بکار گرفته شد. در این سیستم کارفرما مسئولیت اجرای پروژه را از طریق یک قرارداد به واحد طراح – سازنده واگذار میکند.
جذابترین جنبه طرح و ساخت برای کارفرما این است که فقط با یک منبع واحد مسئولیت، ارتباط دارد . (سیستم طرح و ساخت دوعاملی) بنابراین بجای آنکه بهصورت جداگانه با یک مشاور، یک پیمانکار و احتمالاً گروههای دیگری مثل مدیر طرح ارتباط داشته باشد، یک تأمینکننده خدمات، کلیه کارها را انجام خواهد داد. بهاینترتیب مسئولیت و خطرپذیری کارفرما به حداقل میرسد.
در این روش کارفرما کار را به یک شرکت واگذار میکند که هم طراحی و هم اجرا را به عهده دارد؛ ولی معمولاً تأمین منابع مالی توسط کارفرما صورت میپذیرد و منبع واحد مسئولیت ینی طراح – سازنده مسئولیت کلیه خدمات طراحی تدارک و ساخت پروژه و هماهنگی آنها را به عهده دارد بر اساس روابط سازمانی این روش، میتوان گفت که در این روش کارفرما راسا یا بهوسیله مشاور خود پروژه را تا پایان مرحله طراحی پایه و توجیه فنی و اقتصادی و گزینه یابی طرح، پیش میبرد و سپس با برگزاری مناقصه، تکمیل و تفصیل طراحی، تدارکات و اجرای پروژه را به پیمانکار واگذار میکند.
- از مهمترین مزایای این سیستم کوتاه شدن زمان اجرای پروژه است که دلایل آن عبارتاند از:
1.حذف زمان لازم برای انتخاب مشاور طراحی تفضیلی
2.صرفه جویی در زمان لازم برای تصویب طراحی
3.امکان اجرای هم زمان ساخت
یکی از انواع سیستمهای طرح و ساخت، سیستم کلید در دست است که در آن محدوده کاری طراح سازنده به طراحی پایه گسترش مییابد، علاوه بر اینکه وی در تأمین موقت مالی پروژه نیز مشارکت خواهد داشت .
روشهای کلید در دست طرح و ساخت و طراحی تدارک و اجرا از این نوع هستند.
این روش باتوجهبه وجود مزایایی مانند کاهش زمان تصمیمگیری، کاهش هزینههای اضافی و صرفهجویی در زمان و مسئولیت منحصربهفرد متوجه شرکت طراح و سازنده است، اخیراً موردتوجه قرار گرفته است.
- روش طرح و ساخت تمام
در این قراردادها، اساساً یک شخصیت حقوقی مستقل و منفرد، مسئولیت طراحی و اجرای پروژه را بر عهده میگیرد.
در این روش توصیه شده است که حداقل 5 تا 55 درصد از خدمات طراحی قبل از مناقصه انجام شود و به عبارتی طراحی اولیه قبلا انجام شود.
یعنی جزئیات قبل از پیمانکار طرح و ساخت نسبت به روش کلید در دست مشخصتر باشد.
در این مورد تأکید شده که طرح اولیه، باید دارای حداقل اطلاعاتی باشد که پیشنهادها با یک معیار مشترک عملی باشد.
- مزایای روش B.D:
- معمولاً سریعترین روش اجرای پروژه است
- یک مجموعه مسئول طراحی و ساخت است
- صرفهجویی در هزینه و زمان
- بهبود مدیریت ریسک برای کارفرما
- نیاز به مدیریت و هماهنگیهای کمتر توسط کارفرما
- ارتقای قابلیت ساخت داخل کشور و نوآوری
- داشتن قیمت اولیه قطعی هزینه انجام پروژه و جدول زمانبندی اولیه
- دخیل شدن دید اجرایی پیمانکار در امر طراحی
- تداخلات تخصصی درون پروژهای میشود و شامل کارفرما نمیشود
- معایب روش D.B:
- پیمانکار D.B ممکن است برای حفظ محدوده سود خود، خدمات کمتری را نسبت به روش مناقصهای ارائه نماید و قیمت اجرا رقابتی نمیباشد .
- درگیریهای کارفرما مهم. لا محدود به مراحل اولیه پروژه میشود
- هنگامی که صرفهجوییها و تغییرات طراحی توسط پیمانکار D.B مشخص میشود، ممکن است کاهش پنهانی در کیفیت به وجود آید
- مدارک اجرایی تا هنگامی که تعهدها برآورده نشود، کامل نمیشود و ممکن است مخالفت در مورد کیفیت کار و طراحی در زمان آینده بروز نماید (سیستم طرح و ساخت دوعاملی)
- تداخل دیدگاه و نظرات بهعنوان طراح و سازنده
- نبود نماینده برای کارفرما برای اعلام نظریات او
- روش اجرایی پروژه بهصورت D.B میتواند در اجرای موفق پروژه درصورتیکه پروژه بهدقت انتخاب شده و ریسکهای آن دقیق بررسی شده باشد، (سیستم طرح و ساخت دوعاملی) تأثیر زیادی داشته باشد.
- اگرچه روش B.D برای اجرای تمامی و انواع پروژهها مناسب نیست؛ ولی میتواند اساساً در شرایط زیر استفاده شود:
- توانایی دستگاه اجرایی در تعریف دقیق و کامل پروژه
- تأمین بودن اعتبار موردنیاز
- وجود پیمانکار توانمند
- برای طراحی و کیفیت استاندارد صنعتی مشخصی موجود باشد (سیستم طرح و ساخت دوعاملی)
- زمان یک عامل مهم و بحرانی باشد
- ریسک کلی انجام پروژه در حد پایین تا متوسط باشد
- پروژه پیچیده باشد (هنگامی که کارفرما منابع مدیریتی مناسب برای اجرای پروژه پیچیده را در درون سازمان ندارد، از پیمانکاران D.B استفاده میکند.)
3.5. مدیریت ساخت (CM)
مدیریت پیمان MC شخصیتی است حقوقی که به نمایندگی از طرف مجری طرح مسئولیت مدیریت، کنترل و هماهنگی پروژهها و مراحل اجرایی را به عهده دارد. مدیریت طرح وظایف خود را در چارچوب روشها، ضوابط و دستورالعملهایی که به مجری رسیده است انجام داده و با اعمال مدیریت مستقیم و روزانه بر سایر عوامل اجرایی در مقابل مجری مسئولیت صحت انجام تأیید کیفی و کمی کار را طبق مشخصات؛ برآوردها، برنامههای جای اولیه و تغییرات احتمالی آن با ارائه گزارشهای مستمر به عهده دارد. به مدیر طرح، عامل چهارم نیز گفته میشود، زیرا علاوه بر سه عامل معمول و شناخته شده «کارفرما»، «مشاور» و «پیمانکار» این عامل نیز در مدیریت پروژهها به ایفای نقش میپردازد. این روش اجرا نوعی از سیستم متعارف (سه عاملی) است که در آن کارفرما سازمان خارجی دیگری را تحت عنوان مدیریت طرح یا عامل چهارم جهت مدیریت پروژه بکار میگیرد. وظیفه این نهاد، مدیریت و کنترل پروژه و هماهنگی بین طرح و ساخت است، استفاده از این نهاد سبب کاهش مسئولیت و ریسک کارفرما میگردد.
مدیریت طرح وظایف خود را در چارچوب روشها و دستورالعملهایی که یا خود تهیه نموده و به تأیید کارفرما رسانده و یا از طرف کارفرما تعیین و به ایشان ابلاغ گردیده است و از طریق اعمال مدیریتهای کمی و کیفی بر طرح به انجام میرساند. مدیر طرح تنها بررسی و تأییدکننده صورتوضعیتهای پیمانکاران و سازندگان و یا صورتحسابهای مهندسین مشاور است و هیچ نوع مسئولیتی مالی و حقوقی در قبال پیمانکاران و سازندگان و مشاوران از نظر تأمین و پرداخت مطالبات آنها ندارد و پاسخگوی ادعاهای خسارت احتمالی آنها نمیباشد.
هدف عمده در این روش بهکارگیری مهارتهای فنون و دانش مدیریت پروژه جهت استفاده بهینه از منابع بهنحویکه خواستههای کارفرما از نظر عملکرد زمان، هزینه، کیفیت و بهرهبرداری تأمین شود. در طبقهبندی انواع قراردادها، مدیریت پیمان در ردیف قراردادهای مدیریتی قرار میگیرد. بدین معنا که MC از جنس پیمانکاری نبوده، بلکه از جنس خدمات مهندسین مشاور قلمداد شده و در آن گروه قرار میگیرد. همچنین ممکن است برخی از کارفرمایان، برای برنامهریزی و اجرای پروژههای پیچیده، منابع داخلی برای برنامهریزی، طراحی و ساخت آن پروژه را نداشته باشند. برای پوشش این نیاز، خدمات مدیریت ساخت میتواند به دو شیوه متفاوت فراهم گردد.
- مدیریت ساخت – مشاور
در این شیوه مدیریت ساخت، کارفرما به طور جداگانه با یک پیمانکار مشاور مدیریت ساخت بهعنوان نماینده و یک یا چند پیمانکار اصلی که از طریق مناقصه مشخص میشوند قرارداد میبندد. نماینده مشاور مدیریت ساخت، هزینه تخصیصی اولیه و برنامه زمانبندی را تهیه کرده و به کارفرما برای انجام مناقصه در فازهای مختلف ساخت، یاری میرساند. کنترل هزینه بهتر و برنامه زمانبندی اصلاح شده از دو ویژگی مهم این شیوه هستند که میتواند برای پروژههای بزرگ و پیچیده (که روشها و راهحلهای متفاوتی وجود داشته که تأثیر زیادی بر هزینه دارند) مورداستفاده قرار گیرد.
الف) مزایای مدیریت ساخت
با رشد استفاده از سیستم پیمانکاری مدیریت در سالهای 1960 تا 1980 محققان زیادی مزایا و معایب آن را بخصوص در رابطه با عملکردشان نسبت به زمان، هزینه و کیفیت مورد بررسی قرار داده اند. مزایای ذکر شده در این بخش توسط منابع مختلفی به اشکال مختلف و در سطوح متفاوت از نظر جزئیات آورده شده است، به طوری که یک لیست کامل به طور واضح تمام آنها را آورده باشد پیدا نشد. با مرور ادبیات موضوعی ملاحضه شد که این کار تا حد امکان انجام شود.
- مدیریت ساخت – مشاور، یک نماینده برای کارفرما و همچنین مهندس طراح و ناظر پروژه برای پیمانکار بوده که از بار مدیریتی کارفرما در پروژههای بزرگ و پیچیده میکاهد.
- برنامه زمانبندی و تعیین امکان اجرای بخشهای مختلف پروژه توسط مدیریت ساخت – مشاور میتواند سرعت کار را افزایش داده و موجب صرفهجویی در هزینهها شود.
- در این روش روابط کاری که در مراحل اولیه بین بخش ساخت و طراحی برقرار میشود، منجر بهصرفه جویی در زمان فرایند اجرا خواهد شد.
- کلیه ریسکهای ناشی از عملیات ساخت توسط پیمانکاران جزء به MC منتقل میگردد.
- مسئولیت کلیه جنبههای ساخت بر عهده یک پیمانکار واحد است و تعدد پیمانکار نداریم.
- MC امکانات پشتیبانی و خدمات مرکزی برای تسریع در عملیات و پوششدادن نقاط ضعف پیمانکاران جزء فراهم میکند.
- مسئولیت کلیه جنبههای ساخت بر عهده MC است و MC علاوه بر مسئولیت قراردادی تضمینهایی نیز به کارفرما ارائه میکند؛ بنابراین MC وادار به کنترل مناسب پیمانکاران جزء و ایجاد هماهنگی و ارتباط مناسب میان آنان میشود.
- در مقایسه با روش قبلی کارفرما بدون اینکه مستقیماً خودش درگیر شود به لحاظ زمان صرفهجویی نموده و بهویژه در مواردی که زمان محدود و کوتاه است این روش بسیار مفید و مؤثر خواهد بود.این روش زمانی که پیمانکار MC در قبال کاهش هزینههای پروژه پاداش دریافت میکند باعث صرفهجویی در هزینهها خواهد شد.
- معایب مدیریت ساخت – مشاور:
در بیشتر اشکال و فرمهای قراردادی، رغبت بیشتر به سمتی بوده است که ریسک چندانی برای پیمانکار مدیریت قائل نشوند و هدف بیشتر این بوده است که او با تیم کارفرما برای مدیریت فازهای طراحی و ساخت در طول پروژه مشغول بکار شود. برای کارآمدتر انجامدادن این کار پیمانکار مدیریت فقط مسئول مدیریتکردن کارها بوده و اجازه انجام کار ساخت را توسط پرسنل خودش ندارد. تحت همین بحث موارد مختلف ریسک را مشخص کرده و به این نکته اشاره داشت که همه آنهایی که در ساخت پروژه شرکت میکنند، از کارفرما گرفته تا تأمینکنندگان مواد و مصالح، همگی در معرض ریسک قرار دارند. اینکه چه کسی، چه ریسکی را قبول کند بستگی به این دارد که مرزهای مسئولیتها و پاسخگویی آنها در کجا قرار دارد.
- در این روش نیز ریسک ادعاهای پیمانکاران مختلف را در مورد قصور و دیرکرد پیمانکاران دیگر متحمل خواهد شد؛ ولی این امیدواری را دارد که MC تأثیر ریسک فوق را کاهش دهد.
- کارفرما در ابتدا پروژه مبلغ کل هزینهها را در اختیار نخواهد داشت اگرچه او انتظار دارد که بودجه برآوردی توسط MC منطقاً از دقت کافی برخوردار باشد
- عدم یقین در مورد هزینه تکمیل کل پروژه در شروع مرحله ساخت
- نقش و وظایف طراح و پیمانکار مدیریت برای کنترلهای مشابه واضح نیست
جمعبندی و نتیجهگیری
جهت آشنایی کامل با ضوابط و قوانبن مربوط به “روشهای انجام پروژه” به پکیج “ضوابط کاربردی نظام فنی و اجرایی” در بخش گنجینه فایل وبسایت مراجعه فرمایید